رییس جمهور در جمع سفیران و روسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور گفت :
«امروز ملت و دولت ایران ... "ماموریت خود" برای "اصلاح نظام حاکم بر جهان" مبتنی بر عدالت، خداپرستی و عشق و مهرورزی و انصاف را فریاد میزنند.»
«ماموریت بزرگ امروز جمهوری اسلامی ایران اصلاح و تغییر ساختار مناسبات و روابط بینالمللی در جهت منافع ملتها و ترسیم شرایط مطلوب است.»
اینکه چیز تازه ای نیست ؟ ما از همه برتر و بهتریم و کل دنیا باید وایسه ببینه ما داریم چیکار می کنیم !
در ادامه بحث «ضرورت» تغییر در ساختار اجتماعی ، لطفا به من کمک کنید تا در مورد این ضرورت توجیه شوم. مسئله این است: فرض کنید شما انسانی هستید که مجبور به ماندن در این کشور نیستید و هیچ محدودیتی برای شما و اعضای خانوادتان برای هجرت به سایر نقاط جهان وجود ندارد. در این صورت، پرداختن به علل عقب ماندگی ایران و ایرانیان و تلاش برای حل آن چه سودی میتواند برای شما داشته باشد و چه توجیهی دارد؟
اگر فرض کنیم که جامعه دیگری در جهان هست که آرمانهای شما در آن تا حد زیادی (حداقل بیش از کشور خودتان) پیاده شده است، دیگر چه انگیزهای برای اصلاح جامعه خودتان وجود دارد؟ و چرا نباید به آن جامعه هجرت کرد؟ آیا این که شما اتفاقاً در ایران به دنیا آمدهاید و اتفاقاً خانوادتان هم در ایران هستند توجیه خوبی برای این مسئله است؟ آیا شما به عرق ملی و تعلق به آب و خاک اعتقاد دارید؟ آیا شما به مردم ایران تعلق خاطر دارید؟ آیا انگیزههای مذهبی و ثواب حاصل از این تلاش انگیزهی شماست؟ آیا چون فرهنگی شما در آن پرورش یافتهاید فرهنگ ایرانی است و زبان اولی که به آن تکلم کردهاید زبان فارسی است شما را به این کار وا میدارد؟ آیا مسئله صرفاً ارضای شخصی است؟ هر یک از این پاسخها میتواند به جای خود برای افرادی کاملاً قابل قبول باشد.
لطفاً به فرضهای مسئله توجه کنید. برای کسی که به هر دلیل نمیتواند به جامعه دیگری هجرت کند کاملاً عقلایی است که برای بهبود شرایط جامعهاش، تا جایی که نفع آن به خود او نیز برسد، تلاش کند، چه اندکی بهبود در وضع جامعه در بهبود وضع او نیز مؤثر خواهد بود.
مسئله:
حل این عقب ماندگی چه سودی دارد؟
حل این عقب ماندگی چه توجیهی دارد؟
جواب:
برای کسی که به هر دلیل نمیتواند ( یا حتی نمی خواهد! ) به جامعه دیگری هجرت کند کاملاً عقلایی است که برای بهبود شرایط جامعهاش، تا جایی که نفع آن به خود او نیز برسد، تلاش کند.
ارضای شخصی
عرق ملی و تعلق به آب و خاک
انگیزههای مذهبی و ثواب حاصل
نکته:
مشکل کجاست؟؟؟ در چه زمینه ای باید شما را توجیه کنیم؟؟ جوابهایی که شما داده اید خودتان را قانع نمی کند؟؟ اگر نه آنوقت است که از اساس بحث عوض می شود.
زمانی که این بحث را مطرح می کنیم، از قبل بر این باوریم که در قبال کشوری که ما را پرورش داده مسئولیم! تفاوت ندارد چه اسمی روی آن بگذاری: عرق ملی، کشش خونی، حس وطن دوستی و وطن پرستی، احساسات ناسیونالیستی ... اینها تنها توجیهات ممکن هستند!! اگر قانع نمی شود ... خب! آزادید هرگونه که می خواهید بیاندیشید! اجباری وجود ندارد که برای کشورتان جان بدهید!! اجباری وجود ندارد که برای اصلاح کردن این ساختار بیمار تلاشی بکنید ... اما فراموش نکنید ... اگر امروز گرسنه اید ... یا اگر فردا روزی که فرزندانتان ( شاید ) در این سرزمین زندگی خواهند کرد ... گرسنگی را تجربه کردند ... شما مسئول بودید!! شما در برابر خودتان هم مسئول نخواهید بود؟؟
خب یه نکته ای بنظرم اومد در مورد صحبت جناب چاقو که نظر شخصیمه ، فکر می کنم که اساسا مهاجرت به کشور دیگه خیلی کم باعث راحتی بیشتر برای انسان می شه یا امکانات رفاهی می یاره ، چرا که به هر حال در هر کشور دیگه شما شهروند درجه دو به حساب می یاین ، حتی اگه مدرک شهروند در جه یک رو هم داشته باشید و مقیم هم به حساب می یاین . شاهد این ادعا هم اتفاقا ت چند سال اخیر که باعث شد خیلی ها به خاطر صرف ایرانی بودنشون و حتی زندگی چندین ساله در کشورهای غربی مورد اتهام قرار بگیرن برای تررویست بودنشون و خیلی چیزهای دیگه !
هر جای دنیا هم که برید با هر نوع امکاناتی ، در نهایت بهتون می گن ایرنی الاصل !
پس بهتر نیست که تمامی تلاشهامون رو بکنیم که همین کشوری که درش زاده شدیم ، رو رشد بدیم و خودمون همینجا بمونیم !
آیا چون فرهنگی شما در آن پرورش یافتهاید فرهنگ ایرانی است و زبان اولی که به آن تکلم کردهاید زبان فارسی است شما را به این کار وا میدارد؟
بعد از ۱۰ ماه: روشنفکر نمایان تهی از عقل. ایرانی زبان اولش فارسی نیست بلکه فارس ها زبان اولشان فارسی است ناگفته پیدا است که بحث تان به کجا می رود!!!!!!!!!!
جهت خالی نماندن عریضه، و ثبت در تاریخ، پس از قرن ها که دوباره به این وبنوشته نگاهی انداختیم، در جواب این نظر بی نام، لازم به توضیح بود که:
زرشک!