نوشتاری در باب فاشیسم (قسمت اول)
*. این مقاله در دو بخش منتشر می شود، قبول دارم کمی طولانی است، و قبول دارم در نگاه اول بحثی تاریخی یا فلسفی است. اما ... شاید ارزش اندکی ارزش توجه کردن را داشته باشد.



مقدمه:
قلم زدن در باب یک نظام سیاسی اجرایی (که دارای جهان بینی مدون باشد)، نیاز به آگاهی همه جانبه نسبت به ماهیت و اصول اساسی، تاریخچه پیدایش و اثرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در جامعه ی مورد نظر دارد. از آنجا که بررسی تمام این موارد از حوصله ی بحث خارج است، ابتدا اشاره ای کلی به اصول و مفاهیم خواهیم کرد و تحقیق بیشتر را به خواننده واگذار می کنیم. جان گری (محقق معاصر در زمینه ی مکاتب سیاسی) در کتاب لیبرالیسم به این مطلب اشاره می کند که وجه تاریخی هر دیدگاه سیاسی برای محقق به اندازه ی فلسفه ی دیدگاه اهمیت دارد. زیرا شرایط رشد و فراگیر شدن یک دیدگاه با شرایط حاکم بر جامعه پیوندی عمیق و پیچیده دارد. دیدگاه فلسفی تلاش بر آن دارد تا نواقص و مشکلات اجتماعی دوران خود ( و اغلب آینده ) را ریشه یابی کند و سپس به ارائه راهکاری برای حل موانع بپردازد. حتی در صورتی که دیدگاهی از مرزهای جغرافیایی و منطقه ای عبور کند و به جای دیگری سرایت کند، این ارزشها و باورهای عمومی هستند که در باره درستی و نادرستی ایدئولوژی قضاوت می کنند و آن را می پذیرند و یا رد می کنند. از جنبه ی دیگر یک دیدگاه ایدئولوژیکی می تواند با زمینه های تاریخی و فرهنگی متفاوت و بدون قرابت منطقه ای در مکانهای مختلف رخ دهد. به این معنی که با وجود تفاوت در تاریخ ملل، اندیشه ها می توانند در شرایط محیطی مختلف و با فرهنگهای متفاوت مشابه با هم باشند (در حالت خاص با تفاوت زمانی) و الزاماً کپی برداری نشده باشند. بنابر این مطالعه ی نحوه رشد و نمو اندیشه ها در زادگاه در درجه اول، و در ادامه در منطقه مورد بررسی لازم و ضروری به نظر می رسد. در باب فلسفه و اندیشه ی فاشیزم (که در زبانی فارسی به فاشیسم تغییر یافته) نیز بدین گونه عمل خواهیم کرد. اما بخش بررسی تاریخی فاشیسم در زادگاه آن یعنی ایتالیا، آلمان، اسپانیا و در کشورهای دیگری از اروپای شرقی و آمریکای جنوبی، مانند یونان، آرژانتین و غیره، اعم از نظریه پردازان، شرایط اجتماعی و سیاسی آن زمان، حوادث و پیامدهای که به صورت مستقیم و غیر مستقیم مربوط به این اندیشه می شود را بر عهده ی خواننده می گذاریم و به بیان اصول و تبعات فاشیسم می پردازیم.


پیوند ها:
دانشنامه ویکی پدیا
سیر تاریخی‌ فاشیسم‌، شیما شهرابی، روزنامه اعتماد ملی
سنت فاشیسم، جان وایس، عبدالحمید طباطبایی، نشر هرمس
رازهای پنهان صعود نازیسم، عبدالله شهبازی
فاشیسم و بنگاه‌های کلان اقتصادی، دانیل گرن، رضا مرادی، نشر قطره



فاشیسم چیست؟
فاشیسم یک نظام فلسفی است. نوعی جهان بینی و برنامه ی اجرایی جهت بهبود وضع سیاسی و ( علی الخصوص ) اقتصادی نابسامان. به طور کلی فاشیسم نوعی دیدگاه دیکتاتوری جمعی است. در این نظام، اقلیتی از جامعه به پشتوانه ی بخش سرمایه دار انحصار طلب مانند فئودال ها و صاحبان صنایع در شرایط بحرانی جامعه همچون عقب ماندگی شدید اقتصادی و سیاسی، از به قدرت رسیدن طبقه ی کارگر جلوگیری می کنند.
در این بین عوام فریبی یا پوپولیسم نقش مهمی در جذب توده دارد. مطرح کردن شعار در این سیستم از عوامل کمکی برای در پوشش قرار دادن نقاط ضعف سیستم ایدئولوژیکی یا اجرایی است. از سوی دیگر به جهت سهل الحفظ بودن یک شعار واحد، حصول اتفاق نظر جمعی و برانگیختگی احساسی به آسانی ممکن خواهد بود. در ضمن به نوعی نیروهای موافق و مخالف نیز از یکدیگر مجزا می گردند.
احزاب سیاسی راست گرا و سیاست مداران راست نیز به جهت در خطر بودن از سوی سرمایه داران نوین و از طرف دیگر دیدگاههای لیبرالی و چپ، با ایدئولوژی فاشیستی احساس غرابت بیشتری دارند، اما در اصول کلی، فاشیسم پا را از محافظه کاری فراتر گذاشته و تبدیل به راست افراطی می گردد. به بیان دیگر ماهیت محافظه کاری خود را از دست می دهد و تبدیل به مهاجم به دیدگاههای لیبرالی و همچنین کمونیستی می شود. (در بحث فاشیسم حکومتی این تهاجم به همراه نیروی قهریه ارتش تبدیل به مقابله و از بین بردن احزاب و گروهها و حتی اشخاص می گردد.) دلیل همراهی دست راستی ها با فاشیسم کارآمد نبودن دیدگاههای محافظه گرایانه در زمینه ی اجرایی و خطر غالب شدن دیدگاههای نوین و جایگزین است. در حکومت محافظه کار صاحبان قدرت با هر ابزاری از قدرت دفاع می کنند و در این بین دیدگاههای فاشیستی بهترین حربه برای مقابله با سایر سرمایه داران خارج از حوزه قدرت اجرایی و دیگر بخش‌های جامعه نظیر کارگران است. به بیان دیگر در میانه ی مبارزه طبقاتی میان پرولتاریا و بورژوازی، زمانی که بورژوازی دیگر قادر نیست سلطه خود را از طریق پارلمانی حفظ کند به حمایت از دیدگاههای تندرو و افراطی روی می آورد. البته ناگفته نماند نیروهای فاشیست پس از بدست آوردن قدرت اجرایی به مخالفت و مقابله با نیروهای محافظه کار می پردازند. به عبارت بهتر یورش حاشیه علیه متن آغاز می گردد. زیرا فاشیسم برای بقا در سیستم حکومتی نیاز به همراهی توده دارد، و این در گرو جدا شدن از محافظه کاران است.
نظام فاشیستی برای برقراری امنیت اقتصادی و سیاسی راهکاری مشخصاً قهری دارد. ترور دولتی، تحریک اراذل و اوباش و استفاده از نیروی احساسی توده از جمله ی این راهکارها می باشند. استفاده از نیروی نظامی در برقراری نظم و امنیت اجتماعی، کنترل مخالفین و سرکوب آنها از موارد قابل پیش بینی در حکومت فاشیسمی است.