نوشتاری در باب فاشیسم (قسمت دوم)
اصول فاشیسم:
ایدئولوژی فاشیسم مانند هر ایدئولوژی دیگر دارای اصول فکری و پایه های مشاهداتی ( آزمون و خطا ) است. بنیتو موسولینی در دانشنامه ایتالیا در سال ۱۹۳۲ میلادی، به عنوان رهبر فاشیست ایتالیا نه مورد اصول فاشیسم را مطرح کرد. لازم به ذکر است این موارد طبقه بندی اصول از دید یک مقام حکومتی است و الزاماً مفهوم ایدئولوژی فاشیسم محدود به این 9 مورد نیست.
۱) عدم اعتقاد به سودمند بودن صلح
۲) مخالفت با اندیشه‌های سوسیالیستی
۳) مخالفت با لیبرالیسم
4) تبعیت زندگی همه ی گروهها از دولت
۵) تقدس پیشوا تا سرحدّّ امکان
۶) مخالفت با دموکراسی
۷) اعتقاد شدید به قهرمان‌پرستی
۸) تبلیغ روح رزم‌جویی
۹) نظام تک‌حزبی


عوامل ایجاد فاشیسم و تبعات آن:
همانطور که گفته شد فاشیسم با کمک شعارهای پوپولیستی و عوام پسندانه (عوام فریبانه)، علی الخصوص ناسیونالیستی به مقبولیت عمومی می رسد و با حمایت سرمایه داران و محافظه کاران به قدرت اجرایی دست پیدا می کند و به لحاظ مالی تامین می گردد. ناگفته نماند در شرایط عادی و مورد قبول عموم، دیدگاههای افراطی مقبولیت پیدا نمی کنند. زیرا عموم مردم از وضع موجود راضی اند و به دنبال تغییر در وضعیت نیستند، اما در شرایط نابسامان سیاسی و علی الخصوص اقتصادی این گونه دیدگاهها بیشتر مورد توجه قرار می گیرند. از طرفی لیبرالیسم و کمونیسم ( در همه ی انواع ) رقیبان جدی برای محافظه کاری و بالطبع فاشیسم می باشند و در اوضاع نابسامان همواره این دو دیدگاه بیشتر مورد توجه عموم قرار می گیرد. بنابراین با مقابله ی محافظه کاران و به نوعی سرخوردگی اجتماعی از تغییر، در میان توده انتظار ظهور قهرمان برای تغییر افزایش می یابد. در این شرایط فاشیسم با رهبری یک قهرمان (خواه به ذات قهرمان و خواه به فریب) وارد نظام حکومتی می شود. نظام تک حزبی اولین و حیاتی ترین اقدام فاشیسم است زیرا هر گونه مخالفت و آگاهی توده باعث ایجاد مقاومت خواهد شد. در مراحل بعدی اقداماتی در جهت افزایش قدرت نظامی و اقتصادی دولت انجام می شود. صنایع نظامی تقویت می شوند. دولت با خرید سلاح از صنایع نظامی ایجاد چرخه ی اقتصادی کرده و باعث شدت گرفتن دامنه فعالیتهای این صنایع و صنایع وابسته می گردد. اما روشن است که گردش داخلی پول تا حد معینی باعث رونق اقتصادی می گردد. پس از آن کمبود نقدینگی و خالی شدن ذخایر دولتی باعث ناتوانی دولت در ادامه ی این سیاست می گردد. در این زمان نزدیک ترین راه حل اقدام نظامی است. تهاجم به کشورهای همسایه ساده ترین راه برای مصرف کردن سلاحهای خریداری شده است. از سوی دیگر با مطرح کردن شعارهای ناسیونالیستی و بعضاً ایدئولوژیکی افکار عمومی تهییج و آماده نبرد می شود. با بدست آوردن فضای حیاتی (اصطلاحی که برای مملکت های جدید الاشغال آلمان رایش سوم استفاده می شد و به معنای فضای جغرافیایی بیشتر بود) یا همان منابع اولیه بیشتر و نیروی کار جدید دولت قادر به کسب درآمد بیشتر می گردد و خرید تسلیحات نظامی را افزایش می دهد و این چرخه بدین منوال ادامه می یابد. (نمونه های بارز این روش ایتالیای موسولینی و آلمان هیتلر می باشند که ایتالیا به شمال آفریقا و آلمان به کشورهای اروپایی حمله کرد) مشخصاً زمانی که این اتفاق رخ دهد کشورهای مختلف برای حفظ منافع خود با حکومت فاشیستی مقابله می کنند و یا به جهت سهم خواهی از آن حمایت می کنند. (جنگهای جهانی اول و دوم، حمایت ژاپن از فاشیسم آلمان و ایتالیا و مقابله امریکا و چین با فاشیسم) اما فاشیسم الزاماً هم به این سمت و سو نمی رود. بلکه به جای حمله به کشورهای همسایه می تواند با فروش سلاح و عملاً واسطه گری دولتی به نوعی چرخه ی اقتصادی را کج دار و مریز حفظ کند. (اسپانیای فرانکو و آرژانتین خوان پرون با وجود تفاوتهای اندک نسبت به هم از نمونه های این مسیر اند) اما مهمترین تاثیر یک حکومت فاشیستی در زمینه ی فرهنگی و اجتماعی است. شاید فاشیسم بتواند با درگیر شدن در مجادلات نظامی و یا اقتصادی توجه توده را برای مدتی به خود جلب کند، اما در دراز مدت نارضایتی و مهمتر از آن عقب ماندگی فرهنگی را به دنبال دارد. سانسور، سیاستهای اجتماعی ارتجاعی، مقابلات قهری با تمامی مظاهر دموکراتیک، لیبرالی و مانند آنها، عدم پاسخگویی به توده، و در نهایت عدم رسیدن به اهداف اولیه و شعارهای محوری ( که همان حمایت از طبقه کارگر است ) منجر به سرنگونی این ایدئولوژی می گردد.

خطرات فاشیسم :
طبیعتاً حکومتهای فاشیسم برای کشورهای همسایه یک خطر بالقوه می باشند. از طرف دیگر با توجه به شرایط کنونی جهان، حکومتهای فاشیستی تهدیدی برای منافع اقتصادی و امنیتی کشورها در سراسر جهان می باشند. اما بزرگترین خطر یک حکومت فاشیستی برای مردم همان کشور است. زمانی که دیدگاه های فاشیستی بومی سازی شوند، یا به عبارتی با پارامتر ها و ارزشهای جامعه همخوان شوند، تبعات خطرناک آن دراز مدت خواهد شد. ( در اسپانیا ژنرال فرانکو ارتش را با اشرافیت و کلیسای کاتولیک پیوند داد. رژیم فاشیست اسپانیا ( فالانژیسم ) تا ۱۹۷۵ به حیات خود ادامه داد. ) اگر دیدگاه های نوینی، از دل ایدئولوژی های بومی بروز کند، و معیارهای فاشیسمی را به همراه داشته باشند، آن زمان است که مقابله با آن، هزینه های سرسام آوری به همراه دارد. زیرا ملتی که با سطح فرهنگ و پیشینه ی تاریخی خاص به دوران فاشیسم برسد، تا زمان انفجار احساسی ( یا انقلاب های عمومی ) یا فشار های خارجی ( به معنای حملات کشورهای دیگر ) از حکومت فاشیسمی حمایت می کند و دولت فاشیسمی نیز اقدام به تصفیه و پاکسازی فکری در داخل نظام می کند. این تغییر در « سنت » به آسانی قابل تغییر نخواهد بود، زیرا هم از سوی دولت و هم از سوی ملت با مقاومت روبرو خواهد شد.

نتیجه گیری:
هدف از بررسی این مسایل و موارد رسیدن به این بخش از نوشتار بود. تا کنون با مجموعه تفکرات، مقدمات حاکم شدن فاشیسم، و تبعات آن آشنایی نسبی پیدا کردیم. هدف اصلی این متن بررسی جامعه کنونی ایران است. از دید نویسنده ایران امروز، اکثر شرایط روی کار آمدن حکومت فاشیسم را دارا است. و اگر دقیق تر بنگریم فاشیسم در ایران متولد شده است. محافظه کاران در ایران پس از انقلاب دارای قدرت بی کرانی شدند. تلفیق حکومت با اندیشه های دینی اسلامی، که دارای قدمتی بسیار طولانی در سرزمین ایران می باشند، قدرت سیاسی و اقتصادی زیادی را برای محافظه کاران به ارمغان آورد. در عین حال حمایت نسبی توده نیز متوجه محافظه کاران بود.
اما در اوایل دوران پس از انقلاب مردم ایران شمّه هایی از حکومتهای لیبرال دموکراتیک غربی را نیز به صورت گذرا دیده بودند. این آگاهی محدود، به همراه تبلیغات رسانه ای غرب، که اندیشه های لیبرالی را تبلیغ می کنند باعث بالا رفتن سطح توقع مردم شد. خاصیت محافظه کاری راستی ها در ایران و نیز بنیان های اندیشه ی دینی، آنان را به مقابله با خواسته های توده وادار می کند. بنابر این با وارد شدن یک قهرمان ( این بار به ذات قهرمان ) مردم به امید دست یافتن به خواسته های اجتماعی خود از وی حمایت کردند. در مقابل محافظه کاران برای مقابله با این جریان نوین اجرایی و فکری دست به تقویت تندرو ها زدند. (ماهیت محافظه کاری، درگیری مستقیم با دیگر اندیشه ها را بر نمی تابد!) پس با قدرت گرفتن نیروهای چپ در ایران، تندرو ها و افراطیون راست نیز از سوی محافظه کاران تقویت می شدند. ترور های حکومتی از مشخصات بارز این آزادی عمل است. حمایتهای همه جانبه قضایی، ساپورت های مالی و مقابله با انتقادها همگی حاکی از حمایتها و تقویت افراطیون توسط محافظه کاران ایران است. این حمایتها تا بدست آوردن پارلمان توسط افراطیون ادامه یافت. پس از آن، محافظه کاران از خطرات احتمالی به قدرت رسیدن این دیدگاههای افراطی آگاه شدند و سعی در معتدل نگه داشتن این قدرت کردند. اما فاشیسم، همانطور که قبلاً اشاره شد، فقط تا زمانی حمایت محافظه کاران را نیاز دارد که به وجهه توده گرایی اش لطمه ای نزند و در عین حال به قدرت سیاسی نیز دست پیدا کند.پس حاشیه علیه متن یورش می کند. مناصب حکومتی را یکی پس از دیگری به دست می گیرد و پس از حاکمیت، نظام تک حزبی را بوجود می آورد، دستگاههای اجرایی، از عناصر دموکرات و لیبرال، تصفیه می شوند، ارتش تقویت می شود، صنایع نظامی تقویت می شوند و دولت بزرگترین خریدار محصولات می گردد. ایران هم اکنون تمام این مسیر ها را طی کرده است. پس از شروع به کار مجلس هفتم، دولت نهم نیز از همان طیف مجلس به قدرت رسید. اما در زمان انتخابات، و قبل از به قدرت رسیدن دولت نهم، حمایت محافظه کاران از افراطیون، به شدت کاهش یافته بود، به طوری که نگرانی از نتیجه ی این اقدام در میان محافل محافظه کار بحثهای شدیدی را ایجاد کرد و باعث تصفیه درون حزبی شد. تعدادی از نیروهای کاملاً محافظه کار کنار رانده شدند و به جای آنان نیروهای افراطی جایگزین شدند. و بدین ترتیب اولین گامهای تشکیل و تثبیت یک نظام فاشیستی در ایران نضج می گیرد.
فاشیسم در ایران اما با عنوان و پوشش دیگری رشد می کند. با توجه به سابقه ی اسلامی ایران، این گروه با شعار های عوام فریبانه ی ایرانی و اسلامی سعی در جذب توده ها دارند. به جای نژاد برتر، از جامعه ی اسلامی و یا امت اسلام استفاده می شود، با هر دو دیدگاه لیبرالی و کمونیستی مخالفت می ورزد و بنابر ماهیت تاریخی خود، با تمام کشورهایی با این سیستم حکومتی دارای تنش بالایی است، با حربه ی صهیونیسم ستیزی همواره سعی در آماده باش دادن به ملت برای آمادگی نبرد و جنگ دارد. در میان احزاب تنها حزب حاکم دارای قدرت اجرایی و آزادی عمل است و دیگر حزب های جامعه تنها برای کاستن از فشارهای خارجی و داخلی اجازه ی حیات دارند، که همین حق حیات هم به شدت محدود است. ابزار های ارتباط جمعی تنها در راستای انعکاس دیدگاههای دولت می باشد و مخالفین و متخلفین از این حدود، یقیناً با حربه ای تعطیل و نابود می گردند. ترور دولتی و حکومتی علناٌ تایید می گردد و مشمول حمایت های قضایی قرار می گیرد. همراهی با دین از اصلی ترین پارامترهای این ایدئولوژی است. از سوی دیگر اوضاع نابسامان اقتصاد ایران که بر اثر تحریم های طولانی مدت و نیز اثرات حمله ی عراق بوجود آمده و با شکست خوردن تاکتیک های محافظه کاران برای بهبود وضع اقتصادی تشدید شد، شرایط را برای هر چه بیشتر مستحکم کردن پایه های قدرت این حزب در ایران را فراهم می کند.

موخره:
صرف آگاهی و مقایسه حزب حاکم ایران با نظام فاشیستی به ذات آگاهی داشتن مفید است، اما راهکارهای عملی نیز پیش روی ما قرار می دهد. تاریخ همواره قابلیت راهنمایی انسان را دارد. اگر توانایی تحلیل شرایط و کشف نقاط ضعف فاشیسم را داریم، دور از انتظار نیست که برای برون رفت از بن بست کنونی جامعه ی امروز ایران، که به زعم نویسنده تشابهات فراوانی با حکومتهای فاشیستی اروپا دارد، راه حلی بیابیم. راه حلی که بر آمده از اندیشه ایرانی، و بر پایه فرهنگ توده بنا گردیده باشد.